081 داستان درخت


یه درخت توت تنومند توی محله ماست که شنیدم دویست سال عمر داره. چند سال پیش پیرمردی رو دیدم که شاخه ی درخت رو گرفته بود و داشت باهاش حرف می زد. با تعجب دلیل کارش رو پرسیدم. ظرف آب رو آروم آروم ریخت پای درخت و گفت سال ها پیش که اینجا زمین کشاورزی بوده، مردی به نام مراد که حال و روز خوبی هم نداشته، اینجا زندگی میکرده



   نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.