تعداد بازدید: 68
زبان : فارسی

وقت تقسیم تقصیر

وقت تقسیم تقصیر

تاریخ درج خبر : 1403/6/8
منبع : ایسنا

سید مهدی میرعظیمی، یکی از نویسندگان جوان و فعالان حوزه فرهنگ و هنر، به دنبال انتشار کلیپی در مورد حادثه تصادف جاده خرامه به شیراز که منجر به فوت یک دختر جوان شد، در قالب یادداشتی به تصادفات جاده‌ای پرداخته است.

سیدمهدی میرعظیمی، یکی از نویسندگان جوان و فعالان حوزه فرهنگ و هنر، به دنبال انتشار کلیپی در مورد حادثه تصادف جاده خرامه به شیراز که منجر به فوت یک دختر جوان شد، در قالب یادداشتی به تصادفات جاده‌ای پرداخته است.

به گزارش ایسنا منطقه فارس، سیدمهدی میرعظیمی، در یادداشتی که برای انتشار در اختیار این خبرگزاری قرار داده، در قالبی هنرمندانه به تجربه خود از حادثه رانندگی و تاثیرات روانی این رخداد در زندگی بازماندگان چنین حوادثی پرداخته است.

میرعظیمی در این یادداشت که عنوان آن را تَق‌سیمِ تَق‌صیر گذاشته، نوشته است؛

"تَق‌تَـق!

تـَق‌تـَق!

این صدای تق‌تق سال‌هاست دارد مرا دیوانه می‌کند. شب‌ها که می‌خوابم یا حتی در بیداری.

وقت نوشتن، هنگام راه رفتن و موقع رانندگی!

امروز چهار هزار و نه‌صد و نود و چهار روز است که انگار کسی دیگی روی سر من گذاشته و با چکش روی آن می‌کوبد: «تـَق‌تـَق»!

چهار هزار و نه‌صد و نود و چهار روز معادل صد و نوزده هزار و هشت‌صد و پنجاه و شش ساعت برابر با هفت‌میلیون و صد و نود و یک هزار و سیصد و شصت دقیقه یعنی دقیقاً چهارصد و سی و یک میلیون و چهارصد و هشتاد و یک هزار و ششصد ثانیه!

تردید ندارم که یا اعداد بالا را نخواندید یا اگر هم خوانده باشید از خواندنش حوصله‌تان سر رفته است.

اما من این اعداد را لمس کرده‌ام، جویده‌ام، هضم کرده‌ام، جذب کرده‌ام. با آن‌ها زندگی کرده‌ام.

برای همین است که وقتی صدای پدری را می‌شنوم که دارد از محل تصادف دختر بیست ساله‌اش فیلم می‌گیرد و بغض می‌کند و مدد می‌طلبد، نمی‌توانم در یک جمله بگویم تسلیت می‌گویم و بلافاصله خطا و کوتاهی خود و همکارانم را توجیه کنم.

دقیقاً اول همان اعداد بالا که حتی حوصلۀ خواندنشان را نداشتید، من هم عزیزترین کسانم را در یک تصادف جاده‌ای از دست دادم، تصادفی که آن‌هم در جاده‌ای اتفاق افتاد که شانه نداشت، دو طرفه بود، باریک بود و مرگ‌بار.

آری؛ شما و همکارانتان حتماً زحمت می‌کشید، حتماً تلاش می‌کنید و حتماً روزها و هفته‌هایتان را در جاده‌ها به خدمت مشغولید. اما باید بپذیرید که گاهی یک سهل‌انگاری ساده، جان یک انسان را می‌گیرد .

می‌دانید جان یک انسان یعنی چه؟

یعنی یک پدر، یک مادر و یک خانواده از فردا هر صبح بی‌دخترشان بیدار می‌شوند و هر صبح بی‌دخترشان از خانه بیرون می‌آیند و هر ظهر بی‌دخترشان و هر شب بی‌دخترشان، تمام پارک‌ها بی‌دخترشان، سینماها بی‌دخترشان، بستنی بی‌دخترشان، آب بی‌دخترشان، نان بی‌دخترشان، خنده بی‌دخترشان، گریه بی‌دخترشان، سال‌تحویل، سیزده‌بدر، تاسوعا عاشورا بی‌دخترشان، مسافرت، مهمانی، عروسی، عزا بی‌دخترشان، خرید، رستوران، خیابان، کوچه بی‌دخترشان، نفس بی‌دخترشان، خفگی بی‌دخترشان.

دوباره حوصله‌ات سر رفت از این نوشته‌ها؟! هنوز سه دقیقه نیست که این متن را می‌خوانی!

تق‌تق ..

دوباره صدای تق‌تق می‌آید.

این‌بار انگار موعد تق‌سیم تق‌صیر است. می‌خواهند تقصیرها را تقسیم کنند.

لطفاً سهم ما را هم بدهید تا برویم.

   نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.