قمری در سکوت مرد

بازدید: 3

خیلی سرد بود. درِ بالکن را که باز کردم قمری‌مان را دیدم که بی‌صدا و در سکوت سرش را گذاشته روی یک لنگۀ جوراب و خوابیده است.
آن‌قدر زیبا آرمیده بود که حس کردم خواب است.
پاهای کوچک سرخ رنگش را جمع کرده بود و چشمان سرمه کشیده‌اش روی هم افتاده بود.
معلوم بود که سرمای دیشب را تاب نیاورده و شاید در آخرین تلاش‌هایش می‌خواسته جوراب را بکشد روی خودش اما نشد که نشد.
قمری‌ها پرنده‌های بی‌توقعی هستند. این قمری هم از همان بی‌توقع‌های ساکت و آرام بود.
صبح‌ها فقط آوایی خوش داشت که حالمان را خوب می‌کرد و بعد هم می‌رفت دنبال زندگی‌اش.
پدر و مادرش هم همین بودند و پدر بزرگ و مادربزرگش.
این‌ها چند نسل است که مهمان ما هستند و شاید هم ما مهمان آن‌ها.
قمری‌ها همه‌شان مثل همند؛ بی‌توقع، ساکت، مودب، کوشا و سرشان هم به‌کار خودشان است.
اگر چیزی برایشان گذاشته باشی می‌خورند؛ نباشد هم چیزی نمی‌گویند و می‌پرند و می‌روند و ما هیچ‌وقت نمی‌فهمیم که سیر برگشتند یا گشنه و البته برایمان هم مهم نیست، چون فکر می‌کنیم حالا این قمری نشد قمری بعدی!
صبح تا حالا افتاده‌ام به این فکر که اگر وقت سحر بیدار شده بودم و درِ بالکن را باز کرده بودم شاید این قمری الآن زنده بود یا شاید اگر این قمری جوراب داشت، نمرده بود!
دنیا البته بدون این قمری برای همه هنوز همان دنیاست، غیر از جفتش و آن دو تا تخمی که توی لانه‌اش گذاشته بود.
جفتش هنوز می‌آید روی تخم‌ها می‌خوابد اما بالاخره باید برود لقمه نانی در بیاورد و توی همان زمانِ رفتن؛ تخم‌ها یخ می‌کنند و می‌میرند!
نمردنشان هم خیلی با مردن فرقی ندارد چون به دنیا هم که بیایند خرج دارند و آن یک لنگه قمری چطور می‌تواند از پس خرج اجاره خانه و خوراک و مدرسه بر بیاید.
به‌دنیا هم که بیایند باید با پای بدون جوراب سر چهارراه جوراب بفروشند و با شکم گشنه ترازو بگذارند کنار پیاده‌رو و سیریِ ما را وزن کنند و بگردند توی سطل‌ها تا شاید قوطی خالیِ نوشابه را سربکشند.
قمری‌ها دیگر فکر خانه و لانه‌دار شدن را از سرشان بیرون کرده‌اند، همین که چهار تا برگ کاج پیدا کنند رویش تخم می‌گذارند تا مبادا دنیای زشت ما، بدون قمری‌ها زشت‌تر شود.
نگاه قمری همیشه نگران است و هر دانه‌ای که بر می‌دارد را با نگرانی می‌خورد، پای قمری صدا ندارد و حتی فضله‌اش هم جایی را کثیف نمی‌کند.
امروز صبح وقتی این قمری را از زمین برداشتم، فهمیدم قمری‌ها حتی وزن هم ندارند!


مهدی میرعظیمی
شیراز
۱۰ اسفند ۱۴۰۲



   نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.