خاطرات پیرایشگاه

پیرایش‌گاه معمولاً محلی است برای گپ‌و‌گفت‌های جالب و دوست‌داشتنی. پیرمرد روی صندلی نشسته بود و من از توی آینه نیم‌رخش را می‌دیدم. بحث درباره‌ی فرهنگ و بی‌فرهنگی بود و این‌که بعضی‌ها از روی نرده‌های وسط خیابان عبور می‌کنند و برخی از زیرش. نه در رانندگی مراعات یک‌دیگر را می‌کنند نه وقتی پیاده راه می‌روند و نه در صف و هیچ‌جای دیگر. همه نظر می‌دادند و نظر همه هم در تایید این صحبت‌ها بود. پیرمرد که تا حالا ساکت نشسته بود منتظر ماند تا همه حرف‌هایشان را بزنند. سینه‌ای صاف کرد و گفت: «اول باید بدونیم که بی‌فرهنگی اصلاً بی‌معناست. فرهنگ همیشه وجود داره و هیچ جامعه‌ای بی‌فرهنگ نیست اما ممکنه برخی بد‌فرهنگ باشند. دومین نکته‌ای که باید بدونیم هم اینه که نظام آموزشی و حقوقی یه جامعه می‌تونند روی بالا رفتن سطح فرهنگی موثر باشند». پدر جوانی با پسر چهارپنج ساله‌اش وارد شد. داشت با صدای بلند با موبایلش حرف می‌زد: «غلط کرده؛ بهش بگو بِتِمَرگه تا من بیام». یکی از پیرایش‌گرها تخته‌ای را روی صندلی گذاشت و پسرک را روی آن نشاند. پسرک شروع کرد به گریه و بی‌قراری. حس فرهنگ در وجودم غوغا می‌کرد. شکلاتی از کیفم در آوردم و به پسرک تعارف کردم. پسرک با بی‌میلی گرفت. تلفن پدرش دوباره زنگ خورد. با یک دست پسرک بیچاره را روی صندلی نگه داشته بود و با دست دیگرش گوشی را. پیرایش‌گر بیچاره هم گیج و مبهوت ایستاده بود. با مهربانی مصنوعی به پسرک گفت: «عموجون؛ اگه ساکت نشی اون آقاهه شکلاتش رو پس می‌گیره‌ها» و به من اشاره کرد. پسرک برای لحظه‌ای گریه‌اش را قطع کرد و با چشمان اشک‌آلود نگاهی مظلومانه به من کرد و داد زد: «غلط کردی، مرتیکه بی‌شعووور». لب‌خندی تلخ روی لبم ایجاد کردم و نشستم سرجایم. با خودم ‌گفتم: «اصلاً به تو چه ربطی داشت؟». پدر همین‌طور که با موبایلش صحبت می‌کرد بچه را زد زیر بغلش و از مغازه خارج شد. سکوت بر قرار شد. پیرمرد با لب‌خند معناداری گفت: «داشتم می‌گفتم. نظام آموزشی و حقوقی. البته خانواده هم خیلی مهمه» همه خندیدند جز من که حس می‌کردم کنفت شده‌ام. ادامه داد: «واقعاً تا حالا فکر کردید که افراد جامعه از کجا باید این چیزها رو یاد بگیرند؟ مدرسه که شده سالن تمرین برای نمره بالاتر و پرش از کنکور. دانش‌گاه‌ها هم شده محل پاس کردن واحد. جای فرهنگ کجاست؟ مثلاً کی می‌دونه چرا میگن باید بین خطوط رانندگی کنیم؟ کی می‌دونه حریم خصوصی یعنی چی؟ کی از آداب پرورش فرزند در سنین مختلف آگاهه؟ فقط به خودتون نگاه نکنید. بیشتر افراد جایی را برای آموزش فرهنگ ندارند. فرهنگ که فقط ...» پیرایش‌گر داشت با برس موهای روی صورت پیرمرد را تمیز می‌کرد که زبان پیرمرد شد پر از خرده مو و حرفش قطع شد.

مهدی میرعظیمی
شیراز



   نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.