انعام نعنا

رنگ مشکی ماشین دست یاری داده بود به آفتاب آخر خرداد ماه تا پشت کولر را به خاک بمالند. حالا در این میان من بودم که داشتم ذوب می‌شدم و به مدد عینک آفتابی نگاهم را دوخته بودم به کنار خیابان تا بلکه میوه فروشی پیدا کنم و لیست خریدم کامل شود و جواز برگشت به خانه را بگیرم.

توی خیابان باغشاه میوه فروشی کوچکی را یافتم. پارک کردم و وارد شدم. همین‌طور که مشغول انتخاب هندوانه بودم به فروشنده گفتم: «لطفاً صد گرم هم نعنا به من بدهید».

ترکیب نعنا با هندوانه را خیلی دوست دارم مخصوصاً اگر حوصله‌ام بشود و یکی دو قطره آب‌لیموی تازه هم به آن اضافه کنم و بگذارمش جلوی باد کولر تا خنک بشود.

فروشنده به پسرک افغانستانی که مشغول چیدمان سیب ترش‌ها بود گفت: «صد گرم نعنا برای آقا بگیر و بیا».

پسرک دوید و از مغازه خارج شد. تازه هوشیار شدم که اینجا فقط میوه‌فروشی است و نعنا هم که جزء میوه‌جات نیست. پیرمردی خنده‌رو مشغول انتخاب طالبی بود. یکی از طالبی‌ها را به من داد و گفت: دیروز از اینا بردم خونه، خیلی شیرینه!

تشکر کردم و طالبی را هم کنار ترازو گذاشتم. پشت دستم را گذاشتم روی گونی کنفی نم‌خورده‌ای که روی سیب‌ها کشیده بودند. پیام گونی مستقیم به جگرم مخابره شد.

سرک کشیدم و پسرک را دیدم که از چهارراه بالاتری می‌دود و می‌آید. وارد مغازه که شد بوی نعنا پیچید. نعنا را به فروشنده داد و دوباره رفت سراغ چیدمان سیب‌ها.

طالبی و هندوانه‌ها را وزن کرد و پرسید: «پول نعنا چقدر شد؟»

پسرک بدون اینکه کارش را متوقف کند و رو برگرداند گفت: «نعنا را مهمون من هستند».

ناگزیر شدم با دقت نگاهش کنم. حدود دوازده ساله با قد صد و چهل سانتی‌متر، رنگ پوستش روشن اما صورتش انگار با آفتاب سرخ شده بود. انگشتان ظریفش ماهرانه سیب‌ها را می‌کاوید و به ترتیب اندازه روی هم می‌چید.

گفتم: «اسمت چیه؟» گفت: «حَمَد».

فروشنده گفت: «حمد برای نعنا چقدر پول دادی؟»

اسکناسی آماده کردم که علاوه بر مبلغی که باید پرداخت کنم، به عنوان انعام به حمد بدهم. پیرمرد گفت: «به سن حمد نگاه نکن، حمد پسر پخته و باتجربه‌ایه». رو به من کرد و ادامه داد: «وقتی می‌گه مهمون من هستی؛ قبول کن! حمد تو رو به صد گرم نعنا مهمون نکرد. حمد تو رو به قیمت دویدن زیر آفتاب تا سر چهارراه دعوت کرد. یه نگاه به عرق پشت گردنش بکن. می‌تونی قیمتش رو بپردازی؟»

اسکناس را توی دستم پنهان کردم و فقط سر حمد را بوسیدم. چند روز می‌گذرد و من هنوز در حال محاسبۀ قیمت انعام نعنا هستم.



   نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.