آواز استاد 80 ساله

دیروز به جمعی دعوت شدم. جمعی از عشقبازان ادب و هنر و شعر و شعور.
نامش نشست سعدی‌خوانی بود و به روال هر سه‌شنبه آن‌جا استاد اسکندری غزلی از سعدی قرائت و تفسیر می‌فرمود.
مطلع غزل این بود که : گفتم آهن‌دلی کنم چندی، ندهم دل به هیچ دلبندی!
غزل هنوز به نیمه نرسیده، میهمانانی از راه رسیدند از صفاهان و آذربادگان.
همه دلداده و سینه‌سوخته و خوش‌آوا و شیرین‌گفتار.
استاد میرعبدالله وطن دوست ، استاد آواز و صاحب کتاب ارزشمند نهفت از تبریزِ شکر ریزِ بزرگ‌مردمان‌خیز و استاد سید رضا طباطبایی ملقب به تاج ثانی از شاگردان شادروان تاج اصفهانی و شاگردانشان سینا درخشان و علیرضا جعفرزاده از اصفهانِ نصف‌جهانِ آرامِ‌جان!
میزبانان هم همه گرچه اهلیت شیراز داشتند اما به گفتار پارسی گو بودند و لر و ترک و جهرمی!
مهدی بذرافشان به رسم میزبانی چند خطی آواز خواند تا آواز شیراز را پاس بدارد و استاد مصلی‌نژاد از همان ابتدا تا پایان، بر خشک‌‌سیمِ خشک‌چوبِ خشک‌پوست نواخت.
آن‌گاه بلبلان اصفهانی و آذری و پارسی از هر سو به نواخوانی برخواستند و لب گشودند و پردیس آفریدند و پارسی و کردی و لری و آذری خواندند.
روح سعدی شاد شد و حافظ در سماع آمد.
استاد هشتاد ساله‌ اما در سکوت بود و لبخندی از رضایت بر لب و اشکی از شوق بر دیده داشت.
ساعتی گذشت و همه مدهوش اصوات داوودی و اشعار اهورایی بودند که ناگاه استاد به آواز درآمد و دل‌ها به تپش و جان‌ها به لرزه.
به سر انگشتانش نگاه می‌کردم که گویی پرند بهشتی را می‌تکاند و به چشمانش که گویی چشمه زم‌زم بود و به چهره‌اش که کالبدر اذا بدا.

مهدی میرعظیمی
شیرازِ نازِ جنت‌طراز
۶ دی ۱۴۰۲



   نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.