073 دایی حسام



دستی سر شونه من گذاشت و گفت بشین اومدم و رفت اون ور خیابون. با یه سینی که توش چند تا لیوان پالوده شیرازی بود برگشت. پنجاه ساله که هرکس به مغازه دایی حسام سر میزنه چند تا نصیحت آبدار و یه لیوان پالوده نصیبش می شه. مثل همیشه دو تا لیوان بیشتر گرفته بود.



   نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.