039 آریای آبی

گوشه حیاط روی ایوان نشسته بودم. آن وقت ها مردم بیشتر وقت داشتند دور هم باشند. آخرین نسیم شهریوری شیراز هم در حال وزیدن بود و هوای گرم را با بوی آبی که روی آجر نماهای دیوار پاشیده بودند به هم می آمیخت و به سر و صورت من می زد. یکی دو تا از زن های فامیل...



   نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.