038 شکم فولادی

مرد اندکی فکر کرد معلوم بود نمی تواند جلوی خودش را بگیرد و نپرسد طاقتش تمام شد وپرسید:<< پس این چک دو میلییونی را برای چه دادم ؟>> پدرم که منتظر این سوال بود خندید و گفت:<< برای این که صد و نود و هشت میلیون تومان داشته باشی

 

 

 

 



   نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.