به مناسبت روز نویسنده

تاریخ‌نگاران تاریخ را می‌نویسند قرن به قرن، سال به سال و روز به روز و خبرنگاران تاریخ را می‌نویسند خط به خط، واژه به واژه و حرف به حرف. اما این داستان‌نگارانند که تاریخ را می‌نویسند لایه به لایه، تو به تو و مو به مو!

داستان‌نویسان تاریخ را می‌زیند، می‌چشند و بارش را بر دوش می‌کشند تا آیندگان بتوانند به شیرینی از تلخی‌ها یاد کنند و به آسانی دشواری‌ها را به یاد بیاورند و روزهای سیاه را روی صفحات سپید به تماشا بنشینند.

نویسنده؛ بارکش غول بیابان است، جورکش دیو زمان و همدم تنهای تنهایی‌های خویش. نویسنده صد بار به‌یاد یک مویۀ مادرانۀ مادری پیر که صد سال پیش در شبی بارانی از فراق فرزندش آفرید؛ می‌گرید و بارها از هراس گم شدن کودکی که هرگز زاییده نشد از خواب می‌پرد.

نویسنده ملال را می‌جوید می‌بوید و می‌پوید و تا انتهای پیاله می‌نوشد تا شاید تلخی‌ آن‌چنان آتشی به جانش بیفکند که جان‌های خفته را بیدار سازد که ملالی دیگر بر ملال‌ها نیفزایند.

او دهکدۀ پر ملال را با واژه‌های صیقل‌خوردۀ ناب به تصویر می‌کشد تا آئینۀ اندیشه را جلا بخشد و مستان دنیا را به هشیاری دعوت فرماید.

او عَلم قصه بر می‌افرازد تا چراغ آگاهی بیفروزد و داد بستاند و عدل بگسترد. داستان‌نویس؛ شکرریز شربت سکنجبین زندگی است که هرچه ترش‌تر باشد شیرینی‌اش افزون باید.

کدام دانای مجرب است که دیگ شربت را به ترشی واژگون سازد یا دست به شکستن تُنگ یازد؟ او خوب می‌داند که زندگی دیگ شربت سرکه و انگبین است و اگر ناامیدی و اندوه در دل‌های مردمان راه ترشی گشاید او بحر قند را به یاری می‌خواند و با کلام عسلین حلاوت را به این شراب گوارا باز می‌گرداند.

امروز روز داستان‌نویسی است، روز نویسنده، روز استاد امین فقیری که عمرش را به تربیت واژه‌ها و اهلی کردن دردها و کوک درک‌ها و ساییدن غم‌ها گذراند تا ما همواره از لب و دهانش بوی نور بشنویم و از سر انگشتانش نوای عشق بشنویم.

 

مهدی میرعظیمی

شیراز

13 تیرماه 1402

 



   نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.